كامران ملکپور- «الان بهترین لحظه عمرم به حساب میآید، چون پس از سالهای دور، پا به ایران گذاشتهام.»
در تحریریه روزنامه (...) در حال انجام كارهای روزمره بودم كه ناگهان یكی از دوستانم از كیش زنگ زد و گفت كه تا چند دقیقه دیگر «مورتون مظاهری» به كیش میآید؛ از او خداحافظی كردم و با چند ثانیه مكث پی بردم كه این كار باید از به اصطلاح ابتكارات «حسین ثابت» صاحب ثروتمند هتل «داریوش» باشد.
موبایل ثابت را گرفتم، گفت كه گرفتار است؛ پاسخ دادم برای گرفتاریاش زنگ زدهام و میخواهم با دكتر مظاهری صحبت كنم؛ مظاهری گوشی تلفن را گرفت و گفت كه: «جانم، روزنامهچی هستی؟» جواب دادم بله و پرسیدم: احساس شما چیست؟! او هم جملات اول این مطلب را پاسخ داد و اضافه كرد: «آمدهام ایران كه جراحی را در وطنم شروع كنم و...»
خبر را تنظیم كردم و فردا در صفحه اول روزنامه منتشر شد.
برخلاف انتظار، افراد بسیاری نسبت به آن واكنش نشان دادند و به واقع معلوم شد كه دكتر طرفداران پروپا قرصی دارد.
«مرتضی رضا مظاهری» كه نام خود را به «مورتون رضا مظاهری» تغییر داده است؛ اكنون به عنوان یك جراح سرشناس در میان ایرانیان شناخته میشود. مرتضی دوران كودكی و نوجوانیاش را در منیریه تهران سپری كرده است. او از آن ایام خاطرات خوشی در ذهن ندارد، به طوری كه با وجود گذشت دههها از آن روزگار بر تلخكامی كودكیاش صحه میگذارد. مظاهری همواره به رفتارهای خشن و نسنجیده والدینش معترض است. او پس از پایان تحصیلات دبیرستان، به قصد كار و شاید تحصیل و به قول خودش هر دو، راهی آلمان میشود.
ورود به آلمان غربی آن روز، روحیه مرتضی را به كلی دگرگون میكند. جوان ایرانی كه تا آن روز همه چیز را در حیطه نظارت پدر و مادر یافته است، به یكباره پا به جهانی دیگر میگذارد؛ اما هوش و ذكاوتش باعث میشود كه در كنار كار، پیگیر درس خواندن هم باشد. در گذر سالها، وصلتش با یك دختر آلمانی زیبارو ثبت میشود و فرزندی پسر حاصل این تنها ازدواج رسمی او است كه آن زندگی زناشویی نیز با ناكامی و جدایی مواجه شد.
پس از پایان تحصیلات و دریافت دكترای پزشكی عمومی در آلمان غربی و كمی تامل، به آمریكا میرود البته باز هم تنها. مرتضی در آمریكا در رشته جراحی پلاستیك مشغول به تحصیل میشود و در نهایت درس را به پایان میرساند. او كه از این پس خود را «مورتون» مینامد، در این زمان در چهل و اندی سالگی بهسر میبرده است.
اما مورتون نمیتواند در امتحانات پایانی تخصص كه از آن با عنوان بورد (Board) نام برده میشود، نمره قبولی كسب كند و این عدم موفقیت همواره با او باقی است؛ اگرچه دكتر كه به قول رفقایش باید نام «زبل خان» را بر رویش نهاد، ترجیح میدهد هیچگاه درباره این موضوع صحبت نكند و در عین حال خود را همواره عضو انجمن جراحان پلاستیك معرفی میكند. در آمریكا چندین انجمن جراحان پلاستیك وجود دارد و مورتون در بسیاری از آن ها عضو است. دروغ نمیگوید اما مهمترین انجمن در این زمینه مربوط به جراحان پلاستیكی است كه دارای بورد تخصصی هستند و نام دكتر مظاهری در آن دیده میشود؛ البته نه «مورتون» خودمان، بلكه جراح پلاستیك ایرانی دیگری به نام دكتر «مهدی كلیایی مظاهری»!
برگردیم به اصل موضوع. به هر حال مورتون كه از خود به عنوان مجسمهساز و هنرمند هم یاد میكند، همزمان با سالهای اول انقلاب در ایران شروع به جراحی میكند. او همواره به تجربه 30 سالهاش در جراحی اشاره میكند كه در صورت در نظر گرفتن دوره رزیدنتیاش (تخصص) قابل قبول است. مورتون در سایت شخصیاش از سی هزار جراحی یاد میكند؛ رقمی كه در آمریكا غیرقابل باور است.
جراحان آمریكایی همواره برای عمل یك فرد دهها و صدها آزمایش انجام میدهند و كلی بحث و تبادل نظر میكنند. بنابراین به ندرت میتوان جراحی را در آمریكا پیدا كرد كه هر روز جراحی داشته باشد. اما مورتون مدعی است كه به طور میانگین در هر روز 4 جراحی در آمریكا انجام داده است! ادعایی كه طرح آن با انجمن جراحان پلاستیك آمریكا، موجب دست انداختن آدم میشود.
مورتون كه اكنون در آستانه دهه هشتم زندگی قرار دارد، پنج سال اخیر عمرش را بهترین برهه زندگیاش میداند. او با حضور در تلویزیونهای ماهوارهای اكنون به اسم و رسمی رسیده و این فراتر از آن چیزی است كه در روز اول در ذهن داشته است. او در عین حال پسرش را كه مدعی است همسر مطلقه آلمانیاش وی را به تیمارستانی در آلمان سپرده بود، اكنون به عنوان مدیر شبكه تلویزیونی خود استخدام كرده تا كسب و كار آبرومندی داشته باشد. مورتون مدت كوتاهی در آلمان در مدرسه حقوق ثبت نام كرده اما خود را همواره یك حقوقدان معرفی میكند. اومدعی است كه لیسانس زبان انگلیسی از آكسفورد انگلستان دارد، در صورتی كه در بیوگرافی زندگیاش هیچگاه حتی یك توقف یك ساله هم در انگلستان ندارد!
این جراح پیر كه صورت چروكیدهاش حاصل چندین بار جراحی پلاستیك است، مدعی است كه 14 جایزه دریافت كرده كه برجستهترین آن در سال 1985 به عنوان «مرد نمونه آمریكا» بوده.
مورتون همواره از جراحی همسر رئیس جمهور آمریكا سخن میگوید اما هیچگاه به این نكته اشاره نمیكند كه او همسر «فورد» رئیس جمهور اسبق آمریكا را آن هم پس از دهها سال كه از زن اول آمریكا (Ferst lady) بودنش گذشته، جراحی كرده است نه همسر ریگان، كلینتون یا بوش پدر.
مورتون كه خود نیز معتقد است «بسیاری از حالات افراد ناشی از عقدههای دوران كودكی است» همواره سعی دارد تا با بزرگنمایی شخصیتی و استفاده از اهرم ساده اما دلنشین صداقت، برای خود جایگاه اجتماعی كسب كند.
او در میان كارهایش از یك كلك قدیمی استفاده میكند: به چند خاطره كه به ظاهر مربوط به گذشتهاش است و نباید آن ها را با كسی مطرح كند، اشاره میكند تا همه فكر كنند كه وی آدم باصداقتی (به قول خودش Honeot) است كه حتی مسایل خصوصی زندگیاش را مطرح میكند و بنابراین میتوان به حرفهایش اعتماد كرد؛ حربهای كه به ظاهر كارآمد نیز بوده است! مورتون اخیراً اقدام به عرضه كرمی با نام خودش كه با همكاری یك كمپانی درجه سوم آمریكایی در Palm Rio ساخته میشود كرده است. (محصولات برتر «دكتر مظاهری» به دلیل نداشتن تاییدیه سازمان غذا و دارو (FDA) اجازه فروش در داروخانههای آمریكا را ندارند.)
او در جایی كه لازم میبیند، از دشمنان دوست میسازد و دوستان مزاحم را دشمن قلمداد میكند تا كارها آنطور كه میخواهد پیش بروند. مورتون درباره همه شاخههای علوم پزشكی سخن میگوید و آنقدر اعتماد به نفس دارد كه شنوندگان ساده تصور میكنند با نابغهای بیهمتا مواجه هستند اما در واقع در بسیاری موارد، نظراتش پایه علمی ندارد.
جراح كاركشته، پس از حضور چندین باره در دوبی، به استقبال هموطنانش از خود پی برده است و حالا سعی دارد تا برنامه مداوم جراحی در ایران را دایر كند.
مورتون هر چند كه در معرفی خود تسلط به زبان های عربی و فرانسه را نیز ضمیمه فارسی، آلمانی و انگلیسیاش میكند اما در عمل از عربی چیزی نمیداند.
دكتر مظاهری بسیار بیشتر از آن چه كه هست نشان میدهد و حرفهایش برای عوام بسیار جذاب است، اما آن ها كه از حرفه پزشكی اطلاع دارند میتوانند در مورد ادعاهایش تردید كنند. مورتون فردی باهوش است اما مطمئن باشید نابغه نیست. او یك جراح خوب است اما باز باور كنید جراح زبردستتر از او حتی در ایران خودمان بسیار پیدا میشود.